اگر چه روسیاهم، زمینگیر گناهم، میثم مطیعی
اگر چه روسیاهم، زمینگیر گناهم، نگاهی کن به اشکم، نگاهی کن به آهم، بخواهی یا نخواهی منم عبد سیاهت، بیایم مینشینم کنار خیمهگاهت، حسین جانم حسین جانم، به چه کار آیدم دل، نلرزد گر برایت، به چه کار آیدم سر، نیفتد گر به پایت، همین اس ت آرزویم که لبیکی بگویم، نه با حرف و کلامی که با خون گلویم، سراسر شوق و شورم، که باشد در سر من، هوای سربلندی سر بر نیزه رفتن، بود شیرینتر از جان، زمان جان سپردن،اگر صورت گذاری تو روی صورت من
اگر چه روسیاهم، زمینگیر گناهم، نگاهی کن به اشکم، نگاهی کن به آهم، بخواهی یا نخواهی منم عبد سیاهت، بیایم مینشینم کنار خیمهگاهت، حسین جانم حسین جانم، به چه کار آیدم دل، نلرزد گر برایت، به چه کار آیدم سر، نیفتد گر به پایت، همین اس ت آرزویم که لبیکی بگویم، نه با حرف و کلامی که با خون گلویم، سراسر شوق و شورم، که باشد در سر من، هوای سربلندی سر بر نیزه رفتن، بود شیرینتر از جان، زمان جان سپردن،اگر صورت گذاری تو روی صورت من
نظرات (۰)