بادیگاردهای مشهور ایرانی را بشناسید
مهدی صفایی کیست؟ قهرمان کیک بوکس دنیا در سال ۱۹۹۹ دانمارک مشاور کارلوس کی روش در جام جهانی برزیل مربی تیم ملی کیک بوکس ۱۹۹۷ عضو هیات رییسه جوجیتسوی کل کشور عضو هیات رییسه جودوی استان تهران عضو هیات رییسه کمانگیری روی اسب کل کشور دبیر کارگروه ورزش شورای شهر تهران
قهرمان کیک بوکس دنیا در سال ۱۹۹۹ دانمارک
مشاور کارلوس کی روش در جام جهانی برزیل
مربی تیم ملی کیک بوکس ۱۹۹۷
عضو هیات رییسه جوجیتسوی کل کشور
عضو هیات رییسه جودوی استان تهران
عضو هیات رییسه کمانگیری روی اسب کل کشور
دبیر کارگروه ورزش شورای شهر تهران
موسس و مدیر گروه مراقبتی و تشریفاتی کانسپت
این گروه متشکل از مردان ورزشکار آموزش دیده بالای ۱۸۰ سانتیمتر قد و بالای ۱۰۰ کیلوگرم وزن است. اگر فردی هم باشد با قد ۱۷۵ سانتیمتر ولی دارای قابلیت های خاص، می تواند عضو گروه شود. این افراد بالای ۲۶ سال سن دارند.

قالب حرفه ای بلاگفا
آقای صفایی؛ با چه سوالی عصبانی می شوید؟
«آدم هایی غیرمتخصص در کارتان هستند؟» بله، آدم های غیرمتخصص در کار ما خیلی زیاد هستند. از شنیدن این سوال عصبانی نمی شوم، حالم بد می شود؛ به جهت این که همیشه احساس می کنم و حتی این پیشنهاد را کردم اگر کسی بخواهد این کار را انجام بدهد، ما این آموزش را می دهیم و هیچ مشکلی هم با آن نداریم. اعتقاد من این است تازه زمانی که رقیب داشته باشیم، معلوم می شود ما خوب هستیم یا بد اما این که هر کسی فکر کند با پوشیدن کت و شلوار مشکی و قد بلند توانایی انجام این کار را دارد و خیلی خودسرانه این کار را انجام دهد، واقعا حالم بد می شود. به جهت این که ما از سال ۸۵ تا امروز برای این موضوع تلاش می کنیم و جذاب است بدانید بچه های ما تا الان که حدود ۲۳۰ نفر شده اند، ریالی برای آموزش هایشان پرداخت نکردند و خیلی خوشحالم هستیم که مملکت مان دارای گروه متخصص برای حفاظت از جان مردم باشد. متاسفانه خیلی ها فکر می کنند این کار فقط یک شو است. مثلا ممکن است کسانی ۳۰ سال در این کار باشند و در طی این مدت هیچ اتفاقی رخ ندهد اما ممکن است یک اتفاقی بیفتد که در طی ۳۰ سال هم نتوان آن را جبران کرد. خیلی ها تصور می کنند با پوشیدن کت و شلوار مشکی و داشتن بدن خوب این کاره هستند ولی اصلا اینگونه نیست و این کار باعث می شود به من بربخورد و حالم را بد کند.
از شروع کارتان بگویید. آیا شما با این چشمان رنگی و قد متوسط به کارهایی جز مهندس، خلبان و پزشک شدن فکر می کردید؟ چطور شد در حال حاضر بادیگارد آموزش می دهید و برای خودتان یک تشکیلات دارید؟
هیچ وقت از یادم نمی رود زمانی که من می خواستم به مسابقات جهان بروم تا پایین هواپیما نگران چک هایم بودم و زمانی که برگشتم ۵ سکه به من هدیه دادند که ۳ تای آن تقلبی بود. پس از برگشتم احساس کردم جوانان ما می توانند از همان راه ورزش هم درآمد داشته باشند در عین اینکه شخصیت اجتماعی خوبی هم دارند. این کار در کل دنیا خیلی مرسوم است و هیچ چیز غیرعادی نیست. د راین که کشور ما امنیت بسیار بالایی دارد جای هیچ شکی نیست. طی مسافرت ها و رفت و آمدهایی که من به کشورهای مختلف داشتم، به راحتی می توانم بگویم کشور ما از امنیت بسیار بالایی برخوردار است. ممکن است اتفاق هایی رخ دهد و از آنجایی که تعداد اتفاق ها زیاد نیست و مردم عادت ندارند، دهان به دهان می چرخد اما این اصلا دلیل نمی شود که ما بگوییم به خاطر امنیت بالا یا پایین این کار را انجام می دهیم. این یک کار تشریفاتی مراقبتی است که در کل دنیا مرسوم است و من احساس می کنم ما تا الان از آن عقب بوده ایم.
در خصوص درآمد در این حرفه برایمان توضیح دهید.

قالب حرفه ای ریسپانسیو میهن بلاگ
چه سوالی از شما بپرسم که عصبانی نشوید؟ خیلی دوست داریم که شما عصبانی نشوید.
صفایی:آقا سعید برخلاف این که همه فکر می کنند بهزاد بسیار پسر آرامی است؛ خیلی از آقا بهزاد آرام تر است.
شما چقدر ورزش می کنید و چه ورزش هایی انجام می دهید؟
شما در خریدن لباس مشکل ندارید؟ سایز شما لباس پیدا می شود؟
آیا کسی تا به حال به شما گفته گول هیکلت را نخور؟ و اگر این اتفاق افتاده واکنش شما چه بوده؟
آیا مردم جرأت می کنند به شما بد و بیراه بگویند؟
بهزاد:در شأن کاری ما نیست که بخواهیم با هر کسی دهان به دهان بگذاریم. کلا در ذات ما هم نیست که دهان به دهان شویم. یکی هم به خاطر پوشش ماست که چون همه جا با کت و شلوار هستیم کارمان را سخت تر هم می کند. ما یک شعار در کارمان داریم: «تواضع، تواضع، خشونت مطلق»، به خاطر همین این کارهای عادی ما را عصبانی نمی کند.
آقای صفایی، تا به حال پیش آمده نیرو بفرستید برای نقد کردن چک؟

یکی از معضلات جامعه ورزش بحث دوپینگ است؛ آیا شما هم به سراغ آن رفته اید؟
از این نعمتی که خدا به شما اعطا کرده چگونه به نحو احسن استفاده می کنید؟ خیلی ها اگر قد و هیکل و هنر شما را داشتند خیلی کارهای غیراخلاقی انجام می دادند.
صفایی:من همیشه یک اعتقادی دارم که از من بهتر خیلی هست. این را خیلی بی رودربایستی و بی داستان می گویم. خدا خواست که من بشوم قهرمان جهان. شما باورتان نمی شود، من با کسانی مسابقه دادم که روزی آرزو داشتم آنها را از نزدیک ببینم و با آنها عکس بیندازیم.
به اعتقاد من خیلی چیزها نیاز به آموزش دارد. شاید خیلی از بچه ها قبل از اینکه وارد گروه شوند شیطنت هایی هم داشتند. فرهنگ یکی از موارد خیلی مهم است که روی انسان ها تاثیر می گذارد. مثلا هستند کسانی که بنز یک میلیاردی سوار می شوند ولی در ماشین خود قمه دارند. به اعتقاد من هنوز فرهنگ شان به آن ماشین نرسیده است.
در مقابل آدم های با فرهنگ و با شخصیت در یک منطقه زندگی می کنند که از نظر ما منطقه جنوب شهر است. از نظر من آموزش حرف اول را می زند. هستند بچه هایی که ۴ سال در حال آموزش دیدن هستند ولی هنوز سر کار نرفته اند. ما از آنها گزینش های مختلف می گیریم و جایگاه آنها را تشخیص می دهیم ولی بعضی از بچه ها به قدری خوب آموزش دیدند که من دیگر با خیال راحت آنها را سر برنامه می فرستم. شاید جاهای خیلی خطرناکی باشد ولی ما خیالمان آسوده است. مثلا مراسم مرد خوش صدای کشورمان مرحوم مرتضی پاشایی بود که جمعیت حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار نفر آمده بودند. بسیار سخت بود ولی تیم ما رفت و بسیار راحت، خوب و با احترام مراسم را کنترل کرد.
شما سلاحی هم با خود حمل می کنید؟
اندام تان ژنتیکی درشت است یا با ورزش آن را پرورش داده اید؟
سعید:نه، ما اصلا نباید سلاح حمل کنیم و اصلا این کار را نمی کنیم.
صفایی:نیازی به حمل سلاح نیست. مردم دیگر ما را می شناسند. شاید جالب باشد بدانید کت و شلوار سیاه با اندامی متناسب و خوب برای مردم حکم یک برند را دارد و می دانند او یک بادیگارد است. بنابراین خدا را شکر خیلی برای ما اتفاق نیفتاده است ولی اتفاقاتی هم بوده. مثلا چند سال پیش در خیابان آجودانیه آقایی با قد ۱.۸۰ با موتور به آینه ماشین من زد و عذرخواهی کرد و آینه ماشین من برگشت. از من پرسید درستش نمی کنید؟ گفتم چرا، شما بفرمایید و بعد از رفتن او آینه را صاف کردم. خب من ۱۵ سال است دارم درس امنیت می دهم. دوباره این آقا در نیاوران به آینه ماشین من زد و همزمان که من شیشه را دادم پایین که آینه را درست کنم، آقایی با جثه کوچک از پشت دست انداخت گردن من و زنجیر من را کشید. من پیاده شدم و او را در صندوق عقب ماشین انداختم به کلانتری بردم! آنجا بچه های کلانتری من را شناختند و از قضا بچه های مطبوعاتی هم آنجا بودند و فردا روزنامه ها تیتر زدند: «دزدی که به کاهدان زد»، «درگیری آقای مهدی صفایی با دزد پلان به پلان».

اگر کسی از شما بخواهد که برای رفتن به جایی بادیگارد به او بدهید این کار را انجام می دهید؟
برای استخدام در ارگان های مختلف از جمله آتش نشانی که هم تست ورزشی دارد هم تست علمی، باید آزمون ورودی داد؛ برای ورود به سیستم و حرفه شما چه مراحلی باید طی شود؟
وقتی مردم با شما در مراسمی شوخی می کنند، عکس العمل تان چیست؟
صفایی:ما در سیستم مان چیزی به اسم آیس فیس (صورت یخی) داریم، یعنی نباید هیچ عکس العملی نشان دهیم. متاسفانه اتفاق افتاده که یک خانم و آقایی از در وارد می شوند، می گویند اینها آمپولی هستن، واقعا نمی دانم یعنی چه! اوایل بچه ها ناراحت می شدند ولی طی گپ هایی که با آنها داشتیم، الان دیگر به این حرف ها اهمیت نمی دهند ولی باز هم خدا را شکر مردم واقعا با ما خوب هستند. طی یک سالی که این دو آقا همیشه همراه من بودند واقعا هیچ اتفاقی نیفتاده. البته اگر اتفاقی هم رخ دهد، اکثر با پیاده شدن بچه ها و دیدن جثه آنها حل می شود اما کنار همه اینها اعتقاد من این است که کت و شلوار خیلی تاثیرگذار است. مثلا یک پسر هیکلی با شلوار شش جیب و آستین کوتاه روی موتور با یک آقایی با همان قد و هیکل ولی با کت و شلوار خاص و اتوکشیده و منظم فرق دراد. قطعا پوشش روی نگرش اولیه آدم ها تاثیر می گذارد.
در کار شما اتفاق بامزه و خنده دار هم رخ می دهد؟
بهزاد:من و آقا سعید داشتیم آقای فرزین را همراهی می کردیم، به جای باز کردن در ورودی، اشتباهی در یک یخچال بزرگ را به زور باز می کردیم. سعید داشت کل آمل را خراب می کرد تا در را باز کند ولی اتفاق جالب زیاد رخ نمی دهد چون کار ما بسیار جدی است. اگر جدی نباشیم نمی توانیم کار کنیم.
سعید:ما در حین کار با هم زیاد صحبت نمی کنیم و اصلا هم شوخی نمی کنیم.
آن بی سیمی که به گوشتان وصل می کنید به نظر می رسد یک لذت خاصی داشته باشد و انگار خیلی وقت ها الکی است و استفاده ای ندارد.
صفایی:هر کدام از این کدها یک معنای خاص می دهد. برای این که زمان را از دست ندهیم و راحت تر با آدم های دیگر ارتباط برقرار کنیم و بقیه متوجه نشوند که ما درباره چه موضوعی صحبت می کنیم، تمام اتفاقات کدبندی شده است. به عنوان مثال اگر درگیری باشد می شود کد ۵ و البته این کدها قابل تغییر است اما قبل از اینکه وارد مراسمی شویم، سرگروه و سرتیپ کدها را اعلام می کنند.
آقای صفایی خاطره ای ندارید برای مخاطبان ما تعریف کنید؟
آخرین باری که از شما خواسته شد بروید جایی دعوا کنید، کی بود؟
سعید:دو سه روز پیش یکی از دوستان حکم جلب کسی را گرفته بود، از من خواست به خاطر جثه ام آنها را همراهی کنم که من گفتم به من نیازی نیست، شما حکم دارید.
بهزاد:آقای صفایی روز اول موضوعی را سربسته مطرح کردند که اگر قرار باشد شما ۱۰۰ ضربه شلاق بخورید با ۵۰۰ تومان جریمه، من کاری می کنم هزار ضربه شلاق بخورید با دو میلیون تومان! اگر باهوش باشید می فهمید داستان را.

بهزاد:موضوعی که من دوست دارم همه بدانند این است که اصلا موضوع بادیگارد یا تشریفات مراقبت واقعا ورای اینهاست. شما در هر جای دنیا که ببینید بادیگاردهایشان از خوش تیپ ترین ها، خوش چهره ترین ها و از بهترین ها هستند؛ درگیری تنها قسمت کوچکی از حرفه ماست، ۸۰ درصد آن را چیزهای دیگر تشکیل می دهد. خیلی ها هستند که به حرفه ما علاقمندند ولی به نظر من بیس کار این است که این کار را دوست داشته باشیم. ممکن است شما ۳۰ سال کارمند یک جایی باشید از ساعت ۷ صبح تا ۵ بعدازظهر ولی اگر این کار را دوست نداشته باشید، اصلا در این کار دوام نمی آورید. بادیگارد بودن فقط زدن نیست، اصلا بیزینس ما آرامش و امنیت است.
صفایی:چیزی که نمانده. گفتگوی جامع و جذابی داشتیم ولی در وهله اول خواهشم از مردم این است که به ما اعتماد کنند و ما اگر هستیم به واسطه آرامش آنها هستیم و عاشقانه آنها را دوست داریم. می توانند به عنوان یک گروه امین و مورد اعتماد روی ما حساب کنند و اگر بچه های ما را در کنسرت، همایش، نمایشگاه یا هر جایی دیدند به این احساس برسند که آنها آنجا هستند که امنیت را ایجاد کنند. گروه هایی که خودشان علاقمند به این حرفه هستند و دوست ندارند با ما همکاری کنند، خودشان یک ریتم درست داشته باشند. تنها پوشیدن کت و شلوار و هیکل پر کافی نیست، آنها می توانند شرایط خیلی بهتری داشته باشند ولی متاسفانه در کشور ما کپی کردن خیلی رواج یافته. باز هم از مردم عزیزمان بسیار ممنونم. اگر جایی از صحبت هایمان احساس کردند خود واقعی مان نیستیم عذرخواهی می کنیم ولی آنچه آن لحظه به ذهن ما رسید گفتیم. از شما هم ممنون که به این موضوع اهمیت دادید.
نظرات (۰)